English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3167 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to make a typing error [mistake] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
Other Matches
teleprint U کلید تایپ تله تایپ
teleprint U تایپ کننده تله تایپ
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
type front U نوعی روش تایپ کردن نامه ها
teleprocessing U تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
slip U اشتباه کردن
slipped U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
miscue U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
misthink U اشتباه فکر کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculate U اشتباه حساب کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
bobble U پی درپی اشتباه کردن
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow <idiom> U مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
fluffed U نرم کردن اشتباه کردن
fluff U نرم کردن اشتباه کردن
fluffs U نرم کردن اشتباه کردن
fluffing U نرم کردن اشتباه کردن
overtype mode U تایپ رویهم
tty U تله تایپ
channel type U کانال تایپ
Teletype U تله تایپ
teletypewriter U تله تایپ
Teletypes U تله تایپ
teletype display U نمایش تله تایپ
teletype exchange U مرکز تله تایپ
radioteletype U بی سیم تله تایپ
teleprocessing U دستگاه تایپ تلگرافی
type bar printer U چاپگر میلهای تایپ
type front U ماشین تایپ به جلو
overtype mode U حالت تایپ روی مطلب
teletype display U نمایش تایپ راه دور
teletypewriter U دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
typeover mode U حالت تایپ روی مطلب
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
twx U Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
Teletypes U ماشین تحریر راه دور تله تایپ
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
Teletype U ماشین تحریر راه دور تله تایپ
call directing code U یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
finished U متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
cdc U یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
entering U عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
audio-typist U کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
microwriter U صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
ends U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
spacing impulse U نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
dos U نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
wordprocessing U استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
key کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
qwerty U صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
letter quality printing U چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
letter quality printing U خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
printnow letter.doc U DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند
cleans U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
verification U بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
cleanest U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
bureau U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
clean U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned U کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
bureaus U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
pages U وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
images U وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
page U وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
upper case U حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
paged U وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
image U وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
kludge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
typeover U توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
mistakes U اشتباه
mistakenness U اشتباه
error U اشتباه
mistaking U اشتباه
faults U اشتباه
mix up U اشتباه
flounder U اشتباه
wrong U اشتباه
faulted U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
wronging U اشتباه
wrongs U اشتباه
incorrectness U اشتباه
errors U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
mistake U اشتباه
jeofail U اشتباه
mix-up U اشتباه
goof U اشتباه
fallacies U اشتباه
goofed U اشتباه
goofing U اشتباه
tripped U اشتباه
trip U اشتباه
barratry U اشتباه
goofs U اشتباه
fumbles U اشتباه
trips U اشتباه
fault U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
discrepancy U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
fallacy U اشتباه
lap sus U اشتباه
fumbled U اشتباه
fumble U اشتباه
clanger U اشتباه
snafu U اشتباه
overseen U در اشتباه
mix-ups U اشتباه
errancy U اشتباه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com